بسم رب الشهداء و الصدیقین
از این هزاران هزار حادثه (در انقلاب و دفاع مقدس) لااقل یک فهرست تهیه کنید
(مقام معظم رهبری حضرت آیه الله خامنه ای)
جستجو
شماره فایل
جنسیت
نام
نام خانوادگی
فرزند
شغل (محصل، کارمند، کارگر، نظامی، آزاد)
تحصیلات (زیردیپلم، دیپلم، کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری، حوزوی، سایر)
یگان اعزام کننده (ارتش، سپاه، بسیج، اهل منطقه جنگی، سایر)
کد ایثارگری
نوع ایثارگری (شهید، جانباز، آزاده)
ورزشکار (بلی، خیر، مشخص نشده)
هنرمند (بلی، خیر، مشخص نشده)
مقام دولتی (بلی، خیر، مشخص نشده)
شهید وقایع مهم (بلی، خیر، مشخص نشده)
شهید شاخص (بلی، خیر، مشخص نشده)
خانواده چند شهیدی
تک فرزند (بلی، خیر، مشخص نشده)
محل ولادت
تاریخ ولادت
محل شهادت
تاریخ شهادت
نحوه شهادت (انقلاب، دفاع مقدس، ترور، درگیری با ضد انقلاب، حوادث، سایر)
محل دفن شهید
محل جانبازی
تاریخ جانبازی
مدت اسارت
فیلم مصاحبه (با خود ایثارگر، پدر، مادر، برادر،خواهر، همسر، فرزند، هم رزمان، سایر)
محل مصاحبه
آثار شامل (فیلم، عکس، نوشته، صدا)
نویسنده
خلاصه فیلم وآثار
کیفیت موضوع (عالی، متوسط، ضعیف)
کیفیت آثار (عالی، متوسط، ضعیف)
سوژه (عادی، منتخب)
نحوه جستجو:
و
یا
... دریافت اطلاعات
شماره فایل
نام
نام خانوادگی
فرزند
خلاصه فیلم و آثار
تصویر
نمایش
ویرایش
500366
محسن
عزیزیان
عبدالله
پدر شهید از مبارزین رژیم ملعون شاه و رزمندگان دفاع مقدس: خرداد سال 42 امام (ره) را که 15 خرداد گرفتند اولین گروهی که در تهران تظاهرات کردند بار فروشان میدان تره بار و بازاریان تهران بودند. واقعا به گردن انقلاب حق بزگی دارند . محرم سینه می زدند، آمدند به سمت میدان ارگ، ایستگاه رادیو، این شعار هم داشتند : از جان خود گذشتیم ، با خون خود نوشتیم یا مرگ یا خمینی ، مامورهای شاه ساواکی و امنیتی ها جلوی مردم را گرفتند و به گلوله بستنشان که بعضی شهید و بعضی مجروح شدند و تعداد زیادی را هم گرفتند . پیاده سازی و پاور خانم سپیده نگارستان
جزئیات
ویرایش
500367
علی اصغر
خون رز
یحیی
همسر شهید: دخترم خیلی کوچک بود و خیلی هم به پدرش وابسته بود یکبار خیلی بیقرار پدرش شده بود و پشت سر پدرش خیلی گریه کرد. بار آخر که می خواست به جبهه برود گفت من باید بچه را روی پایم بخوابانم و بعد بروم چون نمی توانم گریه هایش را تحمل کنم. وقتی رفت پشت سرش را نگاه نکرد انگار که می خواست برای همیشه برود. من حضور شهید را در زندگی خودم احساس می کنم انگار که با او زندگی می کنم وقتی هم که دلم می گیرد با عکسش حرف می زنم و درد ودل می کنم. اورپوینت و پیاده سازی: محدثه باقری
جزئیات
ویرایش
500368
سید محمدحسین
خراسانی
سید محسن
پدر شهید: پسرم همیشه عاشق انقلاب بود چون روحی دینی و مذهبی داشت. وقتی 5ساله بود در مسجد آذربایجان حشمت الدوله به منبر می رفت و اشعاری راجع به مناقب اهل بیت می خواند. نام مسجد ولی عصر عج بود که در اول خیابان آذربایجان واقع بود. در چیذر هم 5سال قبل از انقلاب، من صبح ها جلسات مذهبی روضه داشتم که حاج آقا عابدی را دعوت می کردم و آقا محمد حسین هم بعضی روزها پشت بلندگو می رفت و مناقب اهل بیت را می خواند. پیاده سازی و پاور پوینت: خانم نرگس معصومی
جزئیات
ویرایش
500369
محمدصادق
طوبایی
محمدحسن
پدر شهید حجت الاسلام والمسمین حاج آقا طوبایی: مرحوم آیت الله آقا شیخ حسینعلی طوبائی هم از علمای بزرگ نجف اشرف که شاگردانی بنام داشته اند و برخی از مراجع تقلید فعلی هم از شاگردان ایشان هستنددر دوران کشف حجاب از ایران بعنوان اعتراض حرکت کردند و رفتند به کربلا و بعد هم خانواده ی والده ی من به کربلا رفتند و من در کربلا متولد شدم.که هنگامی که پیکر شهید را به ما دادند گفتند در اثر تصادف فوت شده. بعد از انقلاب به ما ثابت شد که برادرمان را کشته بودند و در حال حاضر مزار ایشان در قبرستان بقیع قم است. همه ی رزمندگان در جبهه می گفته اند که محمد صادق امشب شهید می شود. چون یک نوری از سر و صورتش تلالو می کرده که همه فهمیده بودند امشب شهید خواهد شد پیاده سازی و پاور:فاطمه سادات جوزی
جزئیات
ویرایش
400017
سید علیرضا
جوزی
ابوالقاسم
از 12سالگی همراه برادرش به جبهه رفت.در جاده اهواز-خرمشهر کامیونی که حامل 30بسیجی بوده بر اثر خمپاره دشمن منفجر میشود که فقط 5نفر از ان 30نفر به شهادت میرسند که هر 5نفر (سید) بودند.که شهید جز این سیدها بوده است. (820)
جزئیات
ویرایش
80061
سید علیرضا
جوزی
سیدابوالقاسم
مراسم جشن شهادت 1395
جزئیات
ویرایش
400167
میرصالح
اخلاقی
شهیدان اخلاقی هردو با لب تشنه به شهادت رسیدند که مادر در کنار مزار ایشان حوضچه ای قرار داده است که همیشه در آن آب باشد.
جزئیات
ویرایش
200111
احمد
ابراهیمی
محمد اسماعیل
شهید ابراهیمی در تظاهرات شرکت داشته و در کردستان هم حضور داشته است . 631
جزئیات
ویرایش
200258
سعید
غلامی مرحقی
نادر
شهید 3 سال زبان درس میداده و از بسیج سید نصرالدین به جبهه اعزام شد او در گردان حبیب لشگر 27 بوده 2 دفعه به جبهه رفته بود که یک بار پشت او سوخت و یک بار هم ترکش به چشم و صورت خورده و مجروح شد و در سن 23 سالگی در عملیات کربلای 5 در جنگ تن به تن توسط یک ترکش در پشت سر و پهلو به شهادت رسید و در قطعه 26 به خاک سپرده شد 302
جزئیات
تمامی موارد
/
انتخاب نشود
انتخاب شده:
نتایج: 13701 - 13709 از 13709
صفحات:
|<<
<<
...
1368
,
1369
,
1370
,
1371
>>
>>|
تعداد نمایش رکورد در صفحه:
10
25
50
100
250
500
1000
توجه : امکان ویرایش و حذف اطلاعات در بخش عمومی وجود ندارد!
powered by Iranwebmarket
بازگشت به صفحه اصلی